برندینگ را از کجا باید شروع کرد

پیش از هر اقدامی، بپذیریم که برند شدن، حاصل تفکر صحیح و عملکرد حساب شده می باشد. پس در ابتدا تلاش کنیم که تفکرمان را در مسیری توسعه دهیم که در نهایت به برندینگ ختم شود. تعداد مدیرانی که ارزش و اهمیت موضوع را می دانند اما هیچ اقدامی در این مسیر به عمل نمی آورند كم نيست ،این مدیران بیش تر از عمل خوب حرف می زنند. و ميتوان گفت آنان سنت گرا ميباشند ،
کیفیت را در اولیت قرار دهید :
 هیچ نامی در بازار بدون ارائه بالاترین کیفیت ممکن، ماندگار نخواهد شد. برندینگ بدون داشتن کیفیت مطلوب، تلاشی است که بیشتر منجر به ازمیان رفتن اعتبارتان در بازار خواهد شد. در اينجا بايد عنوان كرد خدمات پس از فروش مناسب و خوب كيفيت خوب برند شما را تثبيت ميكند از آن نبايد غافل شود ،
مزیت رقابتی داشته باشید :
در صنایعی که تعداد واحدهای تولیدی در آنها زیاد است  ( به مانند صنعت لوازم خانگي ) بازار با هجوم نامهای زيادي مواجه است ، برگ برنده همیشه به نام برندهایی ثبت خواهد شد که یک برتری ( همان مزيت رقابتي ) به نام خود در ذهن مشتریانشان ثبت کنند. این مزیت در هر حوزه ای می تواند باشد ( كيفيت ، فرم يا ديزاين ، نوع گارانتي ، نحوه برخورد فروشنده و سرويسكاران ، پرسنل و نيروي انساني و ..... ) فقط کافی است مشتری به واسطه این مزیت، شما را در اولیت اول ذهن خود قرار دهد،
چهره ای جذاب خلق کنید و هویت خود را در بازار تثبیت نمایید :
همگان بر اين باورند كه افراد خوش تيپ ، چهره و گفتار داراي محبوبيت بيشتري در اجتماع هستند ، بايد قبول كرد که در رابطه با برند نیز آنانی که نامی به یاد ماندنی و متفاوت دارند، بسته بندی شان خلاقانه و خوش طرح است، از رنگهای سازمانی جذاب تري استفاده نمودن حتي سازمانشان داراي بوي خاص خود ميباشد در اصل بايد عنوان كرد كه اين سازمانها هويت بصري Visual Identity ( حواس پنجگانه بويايي ، شنوايي ، بينايي ، چشايي و لامسه ) را دارا هستند ، و قدرت اثرگذاری بیشتری بر ذهن مخاطب دارند. ( بطور مثال شركت كن در پذيرايي خود بجاي چاي از نوعي چاي سبز مرغوب استفاده ميكند كه بوي آن در فضا انعكاس خوبي از خود دارد و همينطور پرسنل شركت ايليا استيل از يك لباس واحد استفاده ميكنند ) از این رو، هویت هاي بصري خود را دوباره چك كنيد و اگر آنها از جذابت خاصي برخوردار نیستند آنها را سريعاً تغییر دهيد ،
براي تبلیغات خود ارزش قائل شويد:
تبلیغات دادن يك سالنامه در آخر سال نميباشد ( در اصل سالنامه ديگر تبليغات نيست ) پس به آن حتي فكر هم نکنید ، برند خوب برندي است كه دیده ميشود ، تا زمانی که فرصتهای تبلیغاتی را بدرستي شناسایی  نکرده ايد ، نبايد از آن استفاده کنید، مسلماً شما ديده نخواهيد شد ، تبليغات خوب داراي محتوي بوده و ذهن مخاطب را مشغول خود ميكند ، ( بمانند تبليغات اخير شركت ايليا استيل " اين هود با هيچ بويي شوخي ندارد " براستي چند نفر از ما با ديدن اين تبليغ " سم    سه " بفكر افتاديم و ذهنمان مشغول شد ) استفاده از تبليغات كليشه اي جزء صرف هزينه و عدم نتيجه كار ديگري براي سازمان ما انجام نميدهد،
پشتيباني صحيح و مناسب از محصول :
بهتر است با يك مثال شروع كنيم بازاريان قديم ميگفتند : كالاي در انبار شما بمانند دختر در منزلتان ميباشد ،
بي شك اكثر توليد كنندگان صنف ما مجبور هستند محصولاتشان را از طريق بنكداران و فروشندگان فروشگاه ها به دست مشتری برسانند، اما نبايد فراموش كرد ، اين نام برند ماست  كه بر روی یک هود يا گاز و يا فر ثبت شده است ، بنابر اين ما مسئول سرنوشت محصولمان هستيم و ميبايست فرآیندی خلق کنيم که مصرف کننده نهایی، ما را به عنوان مالک برند، در کنار خود حس نماید ( شركت پيلوت براي تمامي فروشندگان نمايندگيهاي خود پس از آموزش براي آنها يك license صادر مينمايد در نتيجه فروشنده اطلاعات صحيح تر و بيشتري نسبت به محصول به مشتري انتقال ميدهد ) و به این طريق مشتريان برای خریدهایی بعدی به سراغ برند شما خواهد آمد و در این بازگشت مشتریان جدید را نیز با خود همراه خواهند داشت ،
توجه توجه : يك مشتري راضي براي سازمان شما پنج مشتري راضي ديگر خلق ميكند و يك مشتري ناراضي بيست مشتري را از سازمان شما خواهد برد

نوشته شده توسط رضا الماسی  | لینک ثابت |

وبلاگ شخصی رضا الماسی...