بررسی مولفه های هوش مدیریتی

ساخت وبلاگ
ابررسی مولفه های هوش مدیریتی

هوش مدیریتی ترکیب و برآیندی از مولفه های هوش اعم از هوش عقلی ، هوش هیجانی ، هوش سیاسی ، هوش فیزیکی و هوش معنوی است ،
‏ MQ=IQ+EQ+PQ+PhQ+SQ

هوش مدیریتی ( MQ ) :
به ما یادآور می‌شود برای موفقیت در زندگی شخصی و زندگی کاروکسب باید بتوانیم بر خودمان مدیریت قوی داشته باشیم و به عبارتی روی خودمان که ارزشمندترین دارایی‌مان است سرمایه‌گذاری کنیم ، و برای این مهم ، ۵ هوش را با نگاه جامعیت‌ نگری  به‌ کار گیریم تا با هم‌ توان‌ افزایی بین آنها انسانی موفق باشیم ،

هوش عقلی ( IQ ) :
در مدارس بیشتر ما را با آن می‌سنجیدند ،  اما همه‌ ما شواهد بسیاری از انسانهایی را می‌توانیم مثال بزنیم که در مدرسه و دانشگاه معدل بالایی داشتند، اما در به‌ کارگیری آنها در زندگی خانوادگی و زندگی کاری به توفیقات سعادت نیافتند ،  پس هوش عقلی لازم است ، اما کافی نیست ،

هوش هیجانی ( EQ ) :
به معنای توان مدیریت کردن هیجانات خود و دیگران ،  خوشبختانه EQ قابلیت اکتسابی دارد و ما می‌توانیم با یادگیری در هر سن که باشیم هوش هیجانی خود را ارتقا دهیم ،  پس کم‌ کاری در این زمینه فقط و فقط نشان‌ دهنده‌ تصور خودمان است ، برای اینکه EQ خودمان را بالا ببریم باید به عوامل مهمی چون پایداری و استقامت برای رسیدن به اهداف درست از پیش تعیین‌ شده ، انگیزه‌ بخش و مدیریت روح و روان خودمان و پرهیز از ناامیدی و یادگیری برای ارتقای روحیه‌ مثبت‌ اندیشی و کنترل و اصلاح دائم و مرتب  رفتار و کردار خویش در راستای انسان متعالی شدن ، همدلی و گذاشتن خودمان به جای دیگران که با آنها سروکار داریم  برای درک بهتر ایشان ، و این سؤال را از خود پرسیدن که اگر من به جای طرف مقابل بودم چه انتظاری داشتم ، و در نهایت ارتقای مهارت خودشناسی و شناخت تیپ شخصیتی خودمان با مراجعه به مشاوران کاربلد و مطالعه برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف خویش بپردازیم ،

هوش سیاسی ( PQ ) :
بهتر است آن را به هوش تدبیری ترجمه کنیم ، و معنا و مفهوم آن این است که بدانیم در مقابل هر مشتری بهترین نوع رفتار چه باید باشد ،  تشخیص تفاوت مشتریان  و به‌ کارگیری بهترین شیوه‌ عملکرد برای نزدیک شدن به مشتری، هوش تدبیری یعنی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ، PQ یعنی اینکه خودم را با سواد مخاطب هدف هماهنگ کنم و از به‌ کار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری کنم ،  هوش تدبیری توان درک طرف مقابل را در ما افزایش می‌دهد ، هوش تدبیری همان کیاست داشتن در کار است ،  به ما یاد می‌دهد که با مشتری بحث نکنیم ،  یاد می‌دهد که در بازار رفته‌ایم تا معامله کنیم نه مقابله ،  اینکه همه جا جایز نیست اسم کوچک مشتری را به‌ کار ببریم و اینکه درک فرهنگها و خرده‌ فرهنگها را داشته باشیم ،

هوش جسمانی یا فیزیکی ( PhQ ) :
به ما می‌گوید که برای موفقیت در بازار، و نزد مشتری می‌بایست روح شاداب و مغزی پویا داشته باشیم و این مهم مهیا نمی‌شود مگر اینکه جسم سالم داشته باشیم ،  هوش جسمی به ما می‌گوید که عقل سالم در بدن سالم قرار دارد، پس مراقبت‌ کننده‌ ورزش و سلامتی خود باشیم ،

هوش معنوی ( SQ ) :
نهایتاً هوش معنوی به انسان بودن ما ، صداقت داشتن ما و سالم بودن اخلاق ما می‌پردازد ،  همان پندار نیک ، گفتار نیک ، و کردار نیک است و یعنی خودمان را نانوایی فرض کنیم که قرار نیست نان سوخته دست مردم  بدهیم ، ابتدا باور کنیم که با فروش بیمه به مشتری برای او امنیت خاطر و اطمینان را فراهم می‌کنیم ، پس من در حال خدمت کردن به مشتری هستم ، پس باید مشاور صدیق و راستگوی او باشم تا او با خشنودی که به دست می‌آورد من را به سایر دوستان و افرادی که می‌شناسد ارجاع دهد ؛ چون ما می‌دانیم تنها در این حالت است که فروش مؤثر یا فروش تکرار شونده به همان مشتری صورت می‌گیرد و حتی او را به سفیر برند و خوشنامی اعتبار ما تبدیل می‌کند ،

برگرفته شده از دروس موسسه بن ژيوار

نوشته شده توسط رضا الماسی  | لینک ثابت |

وبلاگ شخصی رضا الماسی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی رضا الماسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rkalmasio بازدید : 290 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 11:58